سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من یک زن هستم

فکر میکردم زندگی مشترکم عاشقانه خواهد بود...
چر انقدر فیلم ها و کتاب ها و داستان ها به ما دروغ میگن؟!
هیچ عشقی در کار نیست...
همه ش یه معامله ست...
اگه غذات رو به موقع و خوشمزه بپزی و سفره ی زیبایی پهن کنی...
اگه خوش لباس باشی و آرایش کنی و دل ببری...
اگه حرف های آی لاو یویی بزنی...
اگه هرچی طرف گفت تو صدات در نیاد...
اگه هر بلایی سرت آورد هیچی نگی...
اون موقع این معامله ادامه خواهد داشت...
اگه این کارهایی که گفتم و کارهای دیگه رو نکنی...
حتی لایق احترام حداقلی هم نخواهی بود...
روز ولنتاین!
چه دورغ مضحکی!
بذار یه مدت باهم زندگی کنین!
بعد میفهمی من چی میگم!
همش دروغه!
دروغ محض!
...
پانوشت:
1- اگه میبینید به نظرات جواب نمیدم به خاطر این نیست که نمیخونم یا برام مهم نیست
2-اگه برا وبلاگتون نظر نمیذارم برای این نیست که سرنمیزنم...
علتش همونیه که تا حالا از نوشته هام فهمیدین!
برای اینکه اگه یه روز وبلاگم رو پیدا کرد با سربلندی بگم که هیچ حاشیه ای وبلاگ نویسیم نداشته و فقط و فقط نوشتم! همین!
نه دوستی...نه رفاقتی...هیچی!
شاید یه روز وبلاگم رو به بچه هام نشون دادم...البته بعد از مرگم!
3-اینجا مینویسم به چند دلیل: خالی کردن دلم...اینکه بفهمم کس دیگه ای هم مشکل منو داره یا نه...شاید کسی حرفی نصیحتی بگه بتونم به کار بگیرمش...شاید آقایون با خوندن وبلاگم تو رندگی مشترکشون این بلاها رو سرزنشون نیارن، بفهمن وقتی به زنشون بی احترامی کنن یا اذیتشون کنن اونها رو در واقع از دست میدن، حتی اگه اسمش هنوز در شناسنامه شون باشه
فعلا...


نوشته شده در دوشنبه 90/12/8ساعت 8:24 عصر توسط یک زن نظرات ( ) | |

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ