سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من یک زن هستم

سلام بابا
این گلایه ی منه به تو...
تو که باعث شدی به دنیا بیام...
بابا!
یادته تو خواستگاری چقدر به مهریه پیله کرده بودی؟
یادته چقدر رو حرفت پافشاری کردی؟
نمیدونم یادت هست یا نه...ولی من خوب یادمه!
تک تک برخوردها و حرفهات رو...
بابا  ای کاش انقدر که به مهریه ی من حساس بودی...
یکم در مورد خواستگارم تحقیق میکردی...
ای کاش دست ما دو تا رو میگرفتی و میبردی مشاوره...یه مشاور خوب و کارآمد و مطمئن!
من مطمئنم یه مشاور خوب میفهمید که ما روحیه هامون زمین تا آسمون تفاوت داره...
بابا!
خیلی غصه میخورم این روزا!
خودت که میدونی تا حالا هیچ از زندگی مون بهت نگفتم! هیچی به جز خوبی هایی که همه رو چند برار کردم و بهت گفتم...تا خیالت از زندگیم راحت باشه...
ولی بابا...من خیلی تو فشارم...خیلی...
بابا دسته گلت داره پژمرده میشه..
.بابا! بابا! بابا!


نوشته شده در چهارشنبه 90/11/19ساعت 11:19 عصر توسط یک زن نظرات ( ) | |

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ